مزایای روان شناسانه اعتراض نکردن چهره‌ها و سازمان‌ها به سریال «لیسانسه ها»

سریال « لیسانسه ها» که در نبود سریال طنز، یک تنه جور بیشتر شبکه‌های صدا و سیما را می‌کشید، به قدم آخر رسید.  آن چه در این سریال بیشتر به چشم می‌آمد، شوخی‌های بازیگران با چهره‌ها و سازمان‌ها بود. شوخی‌هایی با «احسان علیخانی»، «علی مسعودی»، «امیرمهدی ژوله»، «علی ضیا»، «فریدون آسرایی»، «رضا صادقی» و شاید از همه بیشتر با نیروی انتظامی و خط قرمزهای صدا و سیما. با این حال، بیشتر این افراد و سازمان‌ها نه تنها از این شوخی‌ها ناراحت نشدند بلکه از کارگردان و بازیگران این سریال، تشکر هم کردند.  درحالی که در بسیاری از سریال‌های طنز دیگر، رفتارهایی بر خلاف این رویکرد را شاهد بودیم. شاید سریال «در حاشیه» مهران مدیری و اعتراضات صنفی که با آن‌ها شوخی شده بود، بارزترین مثال در این باره باشد.     تشکری که جای شگفتی دارد! تشکر امیرحسین رستمی و سروش صحت از افرادی که در سریال لیسانسه‌ها با آن‌ها شوخی شده بود و با روی گشوده پذیرفتند، در کشوری مانند ایران که سابقه طولانی در طنز و هزل دارد، باید جای شگفتی داشته باشد! بخش قابل توجهی از ادبیات کلاسیک ایران را حکایات طنزآمیز تشکیل می‌دهند. به طور مثال حتی در دربار پادشاهانی چون محمود غزنوی هم تلخک‌هایی بودند که به زبان گزنده طنز از پادشاه انتقاد می‌کردند اما امروزه در جامعه ما تحمل حتی شوخی هم، بسیار پایین آمده است. چرایی کم تحمل شدن افراد و سازمان ها معمولا هنگام پخش سریال‌های کمدی، اشخاص، صنوف و نهاد‌ها از تولیدکنندگان بابت مسخره کردن آن‌ها شکایت می‌کنند. گویی هر شوخی، توهین مستقیم به آن شخص یا سازمان است. اما چرا چنین برداشتی توسط بعضی افراد یا سازمان‌ها اتفاق می‌افتد؟ انتقاد پذیر نیستند چون... مهم ترین عامل کم بودن تحمل افراد و سازمان ها، انتقاد ناپذیری آن هاست. افرادی که انتقادپذیر نیستند، هرگونه اشاره، حتی غیرمستقیم به ضعف عملکرد خود را توهین تلقی می‌کنند و آشفته می‌شوند. این انتقاد ناپذیری باعث سانسور انتقادها و در نتیجه بهبود نیافتن عملکرد شخص یا سازمان می‌شود که در طول زمان به مشکلات بزرگ تری منجر خواهد شد. از سوی دیگر، این انتقاد ناپذیری به همه گیر شدن برخی تخلفات باز می‌گردد. زمانی که تقریبا بیشتر افراد شاغل در یک صنف یا بیشتر کارمندان یک سازمان دچار قانون گریزی باشند، قاعدتا هر اشاره کوچکی به آن موضوع را کاملا شخصی تلقی می‌کنند و آشفته خاطر می‌شوند. از سوی دیگر، فردی که تلاش دارد وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهد، هرگز از شوخی با شغل، صنف یا سازمان خود ناراحت نخواهد شد چون از دید او، یک شرایط غیر واقعی به تصویر کشیده شده است. هویت شان رشد نیافته است عامل دوم کاهش تحمل افراد در برابر طنز، رشد ناکافی هویت آن هاست. هویت به تعریفی که هر شخصی از خود دارد، گفته می‌شود. در حالت طبیعی عوامل بسیاری مانند مذهب، ملیت، خانواده، شغل، جنسیت و. .. در شکل گیری این هویت نقش دارند. حال اگر هویت فردی به یک یا دو مورد از موارد فوق وابستگی مطلق داشته باشد، با کوچک ترین شوخی یا انتقادی که در آن باره می‌شود، حس می‌کند به شخص او توهین شده و شخصیت اش زیر سوال رفته است. برای مثال وقتی فردی بخش اعظم شخصیت، هویت و احترام خود را از پزشک بودن یا استاد دانشگاه بودن دریافت می‌کند، پس از شوخی با این مشاغل، احساس می‌کند احترامش زیر سوال رفته زیرا به دنبال ایجاد قداست برای آن شغل است تا احترام خود را افزایش دهد. طنزپردازی بهترین راه انتقاد اجتماعی باید آگاه بود که شوخی و طنز، یک راه سالم برای خروج از اضطراب‌ها و ناکامی‌های درون ناخودآگاه افراد است. افرادی که از رشد شخصیتی بیشتر و بالاتری برخوردار هستند، معمولا افرادی شوخ طبع می‌شوند و مشکلات روزمره را به شوخی می‌گیرند تا از زهر آن‌ها بکاهند. افرادی که شوخ طبعی بیشتری دارند، معمولا از سلامت روان بهتری نیز برخوردارند. البته این جا باید بین شوخی با شرایط و مسخره کردن دیگران تفاوت قائل شد. مسخره کردن چهره، لهجه، خانواده و. .. و خصوصیات ثابت و غیر انتخابی افراد، ناشی از عقده حقارت فرد مسخره کننده است. در یک اجتماع نیز طنزپردازی یکی از مهم ترین راه‌های انتقاد اجتماعی است. طنز خوب، یک شرایط غیر منطقی رایج را بزرگ می‌کند و با حذف عوامل جانبی دخیل در ایجاد آن موقعیت، غیرمنطقی بودن آن را به رخ می‌کشد. اگر سازمان‌ها و افراد اجازه انتقاد از خود را بدهند، به طور قطع راه بهبود عملکرد را طی خواهند کرد. مردم تفاوت شوخی و انتقاد را می‌فهمند بیشتر مردم و بینندگان، تفاوت شوخی با شرایط واقعی و تفاوت بین یک تیپ نمایشی در یک سریال را با یک شخصیت حقیقی در زندگی واقعی تشخیص می‌دهند زیرا بیشتر کاراکترهای استفاده شده در سریال‌های کمدی، یک تیپ هستند نه یک شخصیت کامل و واقعی. به طور مثال هنگامی که یک پلیس دست و پا چلفتی به تصویر کشیده می‌شود، صرفا تیپ بی دست و پا بودن به تصویر کشیده شده است نه یک فرد واقعی. این همان چیزی است که عده‌ای تصور می‌کنند، مردم نمی‌فهمند و نباید شخصیت بی نظیر و بااستعدادی چون «سروان نعیمی» در لیسانسه‌ها بازی کند!   2 ضرورت پخش سریال‌های طنز از صداوسیما تولید هرچه بیشتر سریال‌های کمدی،  دو نتیجه مهم نیز برای صدا و سیما دارد. اولین آن‌ها جذب مخاطب بیشتر برای خود است زیرا مردم معمولا علاقه بیشتری به دیدن برنامه‌های کمدی دارند تا حداقل به مدت یک ساعت از مشکلات واقعی زندگی فرار کنند و ذهن خود را استراحت بدهند. از سوی دیگر، زمانی که مردم مشکلات و انتقادات روزمره خود را به زبان کمدی از صدا و سیما مشاهده می‌کنند، اعتماد آن‌ها به رسانه ملی افزایش پیدا می‌کند و آن را یک رسانه بی طرف خواهند دانست.